آموزه‌هایی برای توسعه حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران

آشنایی با ملت‌سازی ایالات‌متحده پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای آلمان و ژاپن

دانلود

​گزارش شماره​​​​​​​ 108​​​​​​​

تیر 1400

خلاصه مدیریتی

    پس از اتمام جنگ جهانی دوم، ایالات‌متحده باهدف ارتقای رفاه و امنیت ملی خود، راهبرد جدیدی را در پیش گرفت که با شکل‌دهی ساختارهای حکمرانی و داخلی کشورها به توسعه نفوذ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود در سطح جهان بپردازد. بعدها این راهبرد با نام «ملت‌سازی» در ادبیات علمی وارد شد.

    آلمان و ژاپن دو کشوری بودند که به فاصله کوتاهی از یکدیگر اشغال شدند و ایالات‌متحده در هر دو کشور فرآیند ملت­‌سازی را به صورت جدی آغاز نمود. باوجود همزمانی اقدام آمریکا در شروع فرآیند ملت‌­سازی، شرایط در هر یک از این دو کشور با دیگری تفاوت داشت و به همین علت میزان موفقیت و بازه زمانی اثرگذاری اقدامات ایالات‌متحده در آلمان با ژاپن متفاوت بود.

     آلمان بعد از جنگ جهانی دوم، آلمانی بسیار متفاوت با تمام طول تاریخ این کشور شد. پس از اتمام جنگ و تسلیم آلمان در می ۱۹۴۵، متفقین این کشور را به ۴ قسمت تقسیم کردند و هر کدام در منطقه خود یک دولت نظامی به وجود آوردند. آمریکا،‌ شوروی، بریتانیا و فرانسه که خاک آلمان را به تصرف خود درآورده بودند، رفتار‌های متفاوتی در منطقه تحت تسلط خود داشتند و ایالات‌متحده با بحث و جدل‌های فراوان با این کشورها و تردید بین دو طرح مورگنتاو و مارشال درنهایت، تحت تاثیر جنگ سرد، تصمیم گرفت تا با انتخاب طرح مارشال به بازسازی آلمان اقدام کند و از این کشور به عنوان سنگری در برابر شوروی بهره گیرد. اقتصاد آلمان در طول سال‌های جنگ سرد، با ترکیبی از مبانی اقتصاد سرمایه‌داری و سوسیالیستی، رشد چشم‌گیری را شاهد بود. فارغ از مباحث اقتصادی، ایالات‌متحده توانست مبانی و مفاهیم دموکراسی را بر این کشور حاکم و این تفکر را در افکار عمومی نهادینه کند که بهترین روش حکومت، لیبرال دموکراسی است. آمریکا استقرار دموکراسی و بازسازی آلمان را پس از برقراری امنیت و کمک‌های بشر دوستانه به مردم این کشور آغاز کرد.

    شروع روند ملت­­­‌سازی در ژاپن اما متفاوت­ از آلمان و سایر کشورها بود. از آنجایی که آمریکا به تنهایی این کشور را به زانو درآورده و مردم ژاپن را وادار به تسلیم کرده بود، این قدرت را داشت تا این سرزمین را به هر صورتی که می­‌خواهد بازسازی کند. در واقع ایالات‌متحده شرایط مناسبی را برای آزمایش کردن نظریات خود پیرامون ملت­‌سازی پیش روی خود می­‌دید. در ابتدای شروع فرآیند ملت­‌سازی ژاپن، رویکرد تحت فشار قراردادن آن در عرصه­‌های مختلف اتخاذ شد چراکه آمریکا معتقد بود باید از شکل­‌گیری دوباره قدرت و حس انتقام جویی ژاپنی­‌ها جلوگیری شود اما به مرور زمان و با مطرح شدن نظریات ترومن و دکترین او، روشی کاملا متفاوت برای حضور در ژاپن اتخاذ شد.
با اوج‌ گرفتن حرکت ضد کمونیستی در آمریکا از سال ۱۹۴۷ نقش ژاپن از یک کشور اشغال شده تبدیل به یک متحد استراتژیک علیه شوروی و گسترش‌ سوسیالیسم شد. به این ترتیب، ترس از سوسیالیسم و شوروی، سیاست اساسی آمریکا در ژاپن را از دموکراتیک­‌سازی تبدیل به تجدید حیات اقتصادی آن کشور کرد. یکی از مصادیق این تغییر رویه خریداری تسلیحات و تجهیزات از ژاپن برای استفاده در جنگ کره بود. در پی این تغییر سیاست، در ژاپن نیز همچون آلمان، صنایع بزرگ به همان‌ شرکت‌ها و خانواده‌هایی برگردانده شد که مسلح کنندگان ژاپن در جنگ دوم‌ جهانی بودند.
​​​​​​​
    آشنایی با فرآیند‌های طی شده در این دو کشور می‌تواند به عنوان یک آموزه برای توسعه حضور منطقه‌­ای جمهوری اسلامی مورد توجه واقع شده و با برنامه‌های توسعه نفوذ منطقه‌ای ایالات‌متحده مقابله فعالانه‌ای صورت پذیرد.